-
بازگشت!!
شنبه 3 آذرماه سال 1386 20:01
امروز بعد از تقریباً ۲ ماه برگشتم که بنوسم واسش. دو ماه داشتم شدید میخوندم که کارشناسی توی دانشگاهشون قبول بشم. امتحانش رو خوب دادم و سهمیه بسیج که یک ماه دنبالش دویدم هم درست شده بود. فکر کنم ۱۰۰ در صد قبولم. پس خیلی خوشحالم. زود به زود آپ میکنم. فعلاً بای
-
از گذشته...
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 10:43
بازم سلام میگم. امروز میخوام یکم از گذشته بگم که بدونه من خیلی ساده نرسیدم به اینجا که بتونم فقط باهاش چت کنم. برای اینکه بتونی به کسی که میخوای برسی باید حداقل تحصیلات داشته باشی. این شاید برای خودم هم خوب بود و خودم این رو میخواستم واسه رسیدن به اهدافم. من توی زندگیم هدفهای زیادی دارم که بعضی از اونا به هم مربوط...
-
بازم بد شانسی
سهشنبه 10 مهرماه سال 1386 18:10
اسم وبلاگم رو گذاشتم rare یعنی بی همتا، یعنی بدون لنگه یعنی اون. بعد از چند وقت بالاخره یک نشونی ازش پیدا کردم و تونستم حدود ۱۰ دقیقه باهاش چت کنم. ولی هنوز میتونم براش آف بزارم. میدونید روز بعد از اینکه باهاش چت کردم چی گفت؟ گفت امکان داره دیگه آنلاین نشم. ناراحت نشدم. شاید این هم قسمت من باشه که همیشه به دنبال راهی...
-
میدونم که سخت بوده ولی میدونم . . .
چهارشنبه 4 مهرماه سال 1386 09:00
سلام میدونی چرا ناامید نشدم تا حالا؟؟ میدونی چرا بی خیالت نمیشدم؟؟ میدونی چرا خسته نمیشم؟؟ اخه انسان برای بدست آوردن هدفهای بزرگ باید تلاش های بیشتری بکنه. حالا هر چی بزرگتر تلاش بیشتری میخواد. تو اینقدر واسه من بزرگی و با اهمیت، که حاظرم تا جایی که میتونم و تا هر جا که جون دارم تلاش کنم. نمیخوام تلاشهایی که واست رو...
-
دست نیافتنی زندگی من
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386 15:27
به نام خدا دست نیافتنی، دست نیافتنی، دست نیافتنی شاید اگه دست یافتنی بودی هیچوقت عاشقت نبودم و دوستت نداشتم. هر بار که یک دری رو پیدا میکنم برای ارتباط خیلی خوشحال میشم. ولی خیلی خوشحالترم از اینکه این درها رو بستی پشت سر هم بدون اینکه من رو بشناسی. میترسم واسه همیشه دست نیافتنی باشی. خسته شدم ولی میدونم دری هست واسه...